یکی از آسیب هایی که در جامعه امروز ایران دیده می شود فخر فروشی آن هم از نوع مدرکی است پز مدرک در جامعه ایران امروز بیداد می کند سیل فارغ التحصیلان دانشگاهی کشور را دچار مشکل خواهد کرد چرا که بعضا این فوق لیسانسه ها و دکترها در تخصص های خود آدم های کار آمد و موفقی نیستند در کنار این مشکل بازار کاری هم برای مدرک ها وجود ندارد و این خطر زمانی بیشتر احساس می شود که متوجه شویم این موج مدرک گرایی به حوزه های علمیه هم رسیده است که آفت های خود را دارد یکی از دوستان که بر فلسفه دستی دارد و کتابهایی هم در این رشته نوشته است و بیشتر وقتش به تحقیق و پژوهش در این رشته می گذرد نقل کرده بود که دعوت نامه ای از یکی از دانشگاه های اروپایی برایش ارسال شده تا فلسفه تدریس کند با توجه به این که ایشان مدرک معتبر دانشگاهی در رشته فلسفه نداشته ولی چون توان علمی او را بالا دیده بودند از او دعوت به عمل آمده است واقعا انگیزه مدرک گرایی در کشور ما چیست ؟ به نظرم نیاز به یک بازبینی در کشور درباره مدرک گرایی وجود دارد و تلاش شود فرهنگ بد عنوان محوری که در کشور باب شده است تصحیح شود و ارزش ها به توانایی ها داده شود نه فقط به مدرک ها .
متریالیست ها می گویند دنیا همین زندگی مادی است بعد هم مردن و خلاص حساب و کتابی نیست!
متدین ها حساب و کتاب در کار است بهشت و جهنمی در کار است.
مشترکات بین متریال ها و دینداران
دیندار از دنیا نیاز به مسکن دارد کافر هم نیاز به مسکن دارد گاهی مسکن دیندار بهتر از کافر گاهی بر عکس خانه کافر بهتر از دیندار
در سایر امورات مادی مانند تغذیه و پوشاک و . . . همه چنین است این از مشترکات دنیا
افتراقات
دیندار نماز هم می خواند روزه هم می گیرد کافر این چیزها را ندارد دیندار در محدوده شرع مقید است اما کافر قیودات شرعی ندارد.
فرض اول
اگر آنچه ادیان گفته اند صحت نداشت و موهومات بود
دیندار مقداری ضرر کرد چون از ترس آخرت یکسری کارها را انجام نداد کافر آزادانه مرتکب می شد پس دیندار در دنیا ضرر جزئی می کند و کافر سود جزئی برده (از لذائذ بیشتر استفاده کرده است)
فرض دوم
آخرت بود حساب کتاب بود بهشت و جهنم بود
دیندار ضرر جزئی دنیا در مقابل سود بی پایان آخرت داشته است
کافر سود جزئی دنیا برده در مقابل ضرر دائمی آخرت
عقل در اینجا حکم به احتیاط می کند!
اصول زندگی همه عقلا در دنیا بر همین اساس است هیچ کس اگر در کاری احتمال ضرر سنگین وجود داشته باشد وارد آن کار نمی شود و در عمل قائل به احتیاط است تعجبم از انسان که چرا در امر خطیر سرنوشت ابدی این احتیاط را نمی کند و گستاخانه می تازد
تکامل یکی از نظریه های معروف در جهان غرب است که با اسم داروین گره خورده است امروزه در غرب داروینیسم به عنوان یک ایدئولوژی است و رد علمی آن برای افرادی که دست به این کار می زنند هزینه دار است کسانی که دست به این کار بزنند آینده شغلی آنها با خطر روبرو می شود و از محیط علمی مطرود خواهند شد به نظر می رسد تکامل عمود خیمه مدرنیسم باشد و مقابله با آن منافع صاحبان قدرت در غرب را به خطر می اندازد از سویی دیگر دیدگاه تکامل روایت دینی از خلقت را یک افسانه معرفی می کند و ضربه ای بر پیکر دین خواهد بود برای همین با اینکه از جهت علمی نقد های بسیاری به این نظریه مطرح است اما تکامل در متون درسی غرب هنوز تدریس می شود و این به جهت منافعی است که برای قدرت ها در آن نهفته است و درواقع کمکی برای سلطه بر سایر کشورهاست !
شما می توانید نظریات مختلف علمی را در غرب رد کنید اما رد تکامل به سادگی امکان پذیر نیست چرا که تکامل دیگر نظریه نیست بلکه ایدئولوژی تکامل شده است
عصر جدید و مسائل آن مدتهاست مرا به خود مشغول کرده است حقیقت کدام است و به کدام سو باید بروم؟ مسلمان امروز و دنیای متجدد چگونه با هم سازگاری کنند سنت گرا باشیم یا متجدد ! آیا می توان بین این دو مدرنیته و سنت همزیستی ایجاد کرد اگر می شود چگونه؟ و یا باید یکی را قربانی دیگری کنیم و بگوییم حفظ سنت از هر چیز مهم تر است مدرنیته امروز همه چیز را تحت سلطه قرار داده است و بشر امروز یا در سیلاب آن غرق می شود یا به سختی در مقابلش مقاومت می کند آیا اخلاقی وجود خواهد داشت آیا سنت طاقت مقابله دارد یا نه بگوئییم بگذار تا مدرنیته و تجدد خورده فرهنگ ها و سنت ها را نابود کند
به کدام سو باید رفت تا به سعادت برسیم همه و همه شاید انگیزه های من باشد از نوشتن